...و کسی گفت:« خدا نزدیک است»
آسمان دل من هم ابریست
و شبم تاریک است
به تو می اندیشم
...و به ژرفای سکوت
وبه عشق
...عشق؟!!
و به نزدیکی دوری ها
تنهایی ها...
و من اکنون میدانم
که تو را روزی گم خواهم کرد
و مرا...
شبی در اندوه بی پایانی رها خواهی کرد...
ومن اکنون تنها
به تو می اندیشم...
وبه اندوه رهایی ها...
تنهایی ها...
...و شبم تاریک است
بی مهتاب
و کسی می گوید که:«خدا نزدیک است»
و جدایی ها نیز...؟!!
و چه خوب است...
که خدا هست
که خدا نزدیک است...
ســـلام دوست خوبم ترنم جان
خوبی؟؟؟؟؟؟؟
حال احوال؟؟؟؟؟
خوش میگذره؟؟؟؟
وبلاگ خوبی داری
خوشحال میشم به کلبه منم بیایی.......
اگر خواستی منو با اسم وبلاگم بلینک و خبرم کن تا منم لینکت کنم
سلام ممنون که سر زدی.حتما.اومدم
از این شعرت خیلی لذت بردم - دست مریزاد