لحظه لحظه نبودنت را 

روی پوست تیره شب 

آه می کشم 

بودنت را 

اکنون 

کدامین ستاره مهمان است؟...

گمگشته

...و نبض فاصله در دست توست 

و سکوت 

به بغض های نارسم گره می خورد 

می دانم 

روزی تو را گم خواهم کرد 

و خودم را 

که گم شده بودم 

شاید پیدا کنم 

و در فاصله گم شدنت 

تا 

شاید پیدا شدنم 

چیزی می شکند 

که کسی صدایش را نمیشنود... 

... 

ومن هنوز 

حرفهایم را نگفته خط خطی می کنم...