نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و
بازیگوش
و او یکریز
و
پی
در
پی
دم گرم خودش را بر گلویم سخت بفشارد
بدینسان بشکند در من
سکوت مرگبارم را
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد.
این بار می خواهم هفت سین عید را با یاد تو بچینم
سبزه را با یاد روی سبزه ات
سمنو به یاد شیرینی لبخندت
سایه دانه به رنگ چشم هایت
سرکه با یاد ترشی مهربانیت
سیب با یاد تردیه گونه هایت
سکه با یاد درخشش قلبت
سیر با یاد تندی کلامت
با همه خوبی ها و بدی هایت ... دوستت دارم
عیدتان مبارک
تو همیشه آبجی باوفای منی.
ممنون. خیلی محتاجم بدعا.واقعا ممنون