در این کوی خواهم ماند...

همین دیروز بود که در کوچه های کودکی باهم می دویدیم و آبنبات چوبی قرمز  بزرگترین لذت دنیا بود به کام کوچکمان.چشمان عسلی تو پر از آرامش و چشمان سبز من لبریز از شیطنت.باهم قد کشیدیم و از کوی باطراوت کودکی قدم به شهر پر تنش بزرگسالی گذاشتیم.تو با من همقدم بودی و همیشه چند گام از من جلوتر.من در دنیای کودکی ماندم و تو دنیای بزرگسالی را با همه بدی هایش تجربه کردی.امروز من هنوز در کوچه های کودکی می دوم و آبنبات قرمز چوبی ام...اما تو امروز بزرگ شده ای...همسر شدی و بعد هم مادر شدی...فرزند تو عروسک کوچولوی دنیای من می شود.آبنباتم را با او قسمت خواهم کرد و فردا با او در کوچه های کودکی می دوم...اوین نازنینم مادر شدنت مبارک

نظرات 6 + ارسال نظر
lOrdOflOve چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:18 ب.ظ

salam taranom jan mesle hamishe 20 , movafagh bashi

lOrdOflOve پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:05 ق.ظ

salam avalan tabrik be monasebate madarshodane nazanin , va inke daram ye talashayi baraye afzayeshe bazdide sitet anjam midam , movafagh bashi

اسمش او ین نه نازنین.او ین یعنی عشق

مجنون اسیر پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:55 ب.ظ http://majnoon-aseer.blogsky.com

سلام.

وبتون قشنگ شده.

پروانه ها رو ادامه بدین...

منم آپم.

بای بای...

بذار یه کم فکر کنم

مرتضی جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 ق.ظ http://hoqooqi.blogsky.com

قشنگ توصیف کرده بودی !‌
توی خلوت پر از همهمه ای م که صدایی به صدا نمیرسه !!‌اگه تونستی منم دعا کن !!‌آخه دست من به خدا نمیرسه ۱

خدا تو دستای ماست.دستاتو آروم باز کن تا ببینیش

آرمان. جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:38 ب.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

به دوستتان تبریک میگم

ارزوی خوشبختی و مادر شدن برای خود شما نیز می نمایم

پیروز و پاینده باشید

قشنگ بود بیان حس کودکی تان

تشکر

فریناز جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:48 ب.ظ

حس خوبی بود
ایشالله خودتم مادر میشی

ووووووووووووووووووی!!!!!
و همچنین.خدا چنتا از همین دختر خوشگلای ملوسی که عکسشونو میذاری تو وبلاگت بهت بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد