امید

گاهی حس کسی رو پیدا میکنم که یه چیزی یا یه کسی رو گم کرده تو یه جای بزرگ با یه عالمه اتاق.بعد از اولین اتاق شروع میکنه و دنبال گمشده ش میگرده...اینجاست؟نه حتما توی اون یکیه اینجام که نبود!! دیگه حتما اینجاست.نه! به آخرین اتاق که میرسه دلهره داره دلهره و هیجان دلهره اینکه اگه درو باز کنه و نباشه...هیجان اینکه اگه درو باز کنه و اونجا باشه...من آخرین درو هیچوقت باز نکردم و نمیکنم.آخه میترسم اونجا نباشه.ترجیح میدم پشت در بمونم و آرزو کنم و امیدوار باشم که اون اونجاست حتما همونجاست...

نظرات 3 + ارسال نظر
مجنون اسیر شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:26 ب.ظ http://majnoon-aseer.blogsky.com

سلام. ممنون که به وبم سر زدین.

عشق همیشه آسمانی است. و به آسمان منتهی میشه. ریشه اش رو هم باید تو زمین مستحکم کرد.

بازم بهم سر بزنین.

لینکتون کردم.

مجنون اسیر شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:32 ب.ظ http://majnoon-aseer.blogsky.com

راستی مطالب وبتون خیلی قشنگه هاااا. ولی من از قالبش زیاد خوشم نمیاد به وبلاگتون سر میزنم. با مب هم سعی میکنم ببینمش.


بازم ممنون.

مجنون اسیر یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:42 ب.ظ http://majnoon-aseer.blogsky.com

سلام.طرفی که شما میگی، عشق منه. مثل چشمام که هیچ خیلی بیشتر از دو چشمام بهش اعتماد دارم و میشناسمش.(چون بعضی موقع ها چشم خطا میکنه ولی اون هیچ وقت)


خیلیم مهربونه و اگه کاریم میکنم کمترین کاره. لیافتش خیلی بیشنره

ممنون که دوباره سر زدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد